برای بعضی دردها نه میتوان گریه کرد نه میتوان فریاد زد برای بعضی دردها فقط میتوان نگاه کرد و بی صدا شکست...

دختری به کوروش کبیر گفت که من عاشقت هستم....کوروش به دختر گفت:لیاقت شما برادرم است که ازمن زیباتر است وپشت سر شما ایستاده..دخترک برگشت و دید کسی نیست....کوروش به دخترک گفت اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی....

دل از خدا برید و در زمین نشست

خدایا میخواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم...دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد

دل من از تبار دیوارهای کاهگلیست..ساده می افتد؛ ساده میشکند و ساده می میرد...

دلم هوای بوی یاس و عطر کافور داره میدونی 
     تنم هوای شهوت رطوبت خاک و رخوت کفن داره میدونی ..

وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته
بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می
خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت
نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی
کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد

نمي دانم چه خواهي کرد روزي که بداني برايم از هر کسي و هر چيزي با ارزشتر بوده اي روزي که بداني در نبودنت چه عاجزانه سوختم و در حسرتت چه ملتمسانه شکستم و در انتظارت چه آرزومندانه تصوير عشق را کشيدم

ادامه عکسها در ادامه مطلب